میم مثه ما
روزی به این روزها خواهیم خندیدمیم مثه ما
روزی به این روزها خواهیم خندیدجدیدترین یادداشتها
همه- روز گیلی گیلی اصلی
- در حاشیه گیلی گیلی ها
- روز گیلی گیلی 4
- روز گیلی گیلی 3
- شاید باید
- روز گیلی گیلی 2
- روز گیلی گیلی 1
- درد بی پایان
- روزی است که باید خندید
- اولین پشت تلفنی
- چکار باید کرد؟
- زود خوب شو
- ای دل که بی گدار به آبی نمیزدی،بی قایقت میانه ی دریا چه میکنی!
- با صحبت های شما در قطار حق مالکیت فکری نقض میشود!
- بشکن بشکنه!
- هر دومون خیلی بی شانسیم!
- رویای من
- فقط یک پاراگراف
- تولدت مبارک
- روزی که به این روزها بخندیم
- زخم ها زد راه بر جانم ولی، زخم عشق آورده تا کویت مرا
- پس از این
- همین است زندگی (2)
- دل من در پی تو
- خشم و هیاهو
- [ بدون عنوان ]
- این حس
- دلتنگی خوشه انگور سیاه است لگد کوبش کن لگد کوبش کن بگذار ساعتی سر بسته بماند مستت می کند اندوه
- این چه حسیه چه حالیه،چرا من درکش نمیکنم
- هنوزم
نویسندگان
- Magam khaton 122
بایگانی
- مرداد 1398 2
- تیر 1398 1
- اردیبهشت 1398 1
- فروردین 1398 1
- اسفند 1397 2
- مرداد 1397 2
- بهمن 1396 1
- دی 1396 2
- آذر 1396 5
- آبان 1396 5
- مهر 1396 2
- شهریور 1396 4
- مرداد 1396 8
- تیر 1396 15
- خرداد 1396 15
- اردیبهشت 1396 13
- فروردین 1396 22
- اسفند 1395 13
- بهمن 1395 7
- دی 1395 1
- مهر 1391 2
جستجو
یواش یواش
سرماخوردم گلوم داغونه،بهش میگم اجازه میدی بستنی بخورم یه کوچولو فقط، بعد عکس یه دختر بچه که داره با دستش یه کوچولو رو نشون میده براش میفرستم، ذوق میکنه میگه باشه فقط یواش یواش بخور
Magam khaton
31 فروردین 1396 ساعت 23:01
واهاااااایی*_*
یکی از عشقای من تو دنیا بستنی هستندی:))
عاشقانه خاصی نسبت به غذا ندارم، غرض بیشتر خود لوس کنی بود