میم مثه ما

روزی به این روزها خواهیم خندید

میم مثه ما

روزی به این روزها خواهیم خندید

پنج تا عید


ما پنج تا عید کنار هم بودیم! کنار هم هستیم!

خوابی که نیاد خر است


امان از بی خوابی و بد خواب شدن، صبحم زود بیدار شدما


دارم باهاش حرف می زنم هر ده دقیقه یه بار میگم تو اگه خوابت میاد بخواب ولی هیچی نمیگه به حرف زدن ادامه میده،بعد نیم ساعت میپرسم تو خوابت نیومد،میگه خوابم که میاد ولی میخوام باهات حرف بزنم،الان خوابیده، بعضی وقتا تا بیهوش نشه شب بخیر نمیگه!


اینم که خوابید،حالا من چیکار کنم!

آخر

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دیر گاهی است که افتاده ام از خویش به دور! شاید این عید, به دیدارِ خودم هم بروم...!


بعضی اوقات نمیفهمم خوش گذشتن یعنی چی!



پ.ن:

عنوان از قیصر امین پور 

...


می دانستم

که برای معشوقه

باید گل خرید، اما

ما گرسنه بودیم 

پولی که برای خرید گل 

کنار گذاشته بودیم

را خوردیم...


ییلماز گونی



پ.ن:

یلماز گونِی (به ترکی استانبولی Yılmaz Güney) (۱ آوریل ۱۹۳۷ - ۹ سپتامبر ۱۹۸۴) کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، بازیگر و نویسنده اهل ترکیه است.

بارون میاد

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

گناه دارم نامه


پیرو پست قبلی

شب عید پیام داده تند تند داره تعریف می کنه که از صبح درگیر کار بوده و... بهش میگم مثل اینکه یکی ترسیده، میگه آره یکم،میگم یادم نمیاد شاخ و دم داشته باشم،میگه ازت نمیترسم که در واقع گناه دارم نامه نوشتم!