میم مثه ما

روزی به این روزها خواهیم خندید

میم مثه ما

روزی به این روزها خواهیم خندید

خشم و هیاهو


دیشب که نمیدانستم برای کدامیک از درد هایم گریه کنم اصلا نخندیدم !برعکس گوینده خوش ذوق این جمله من اصلا خنده ام نیومد فقط جیغ کشیدم و به طرزی معجزه آسایی درباره شون فراموشی گرفتم و دیگه مهم نیستن !

من بیشتر از درد خشم داشتم حالا بهترم و جای سنگینی سینه مو یه جای خالی پر کرده .حتی اگر از بعضی از این رنج ها خلاص بشم مطمئنم درد های جدیدی رنج های تازه ای خشم های دیگری جاشون رو میگیره.

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

این حس

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

دلتنگی خوشه انگور سیاه است لگد کوبش کن لگد کوبش کن بگذار ساعتی سر بسته بماند مستت می کند اندوه


دردی نیست بحثی نیست به جز مشکل لای منگنه بودن، نه راه پیش داشتن و نه پس! 

کاش مث خیلی های دیگه بودم که رنگ موشون یا اندازه پاشنه کفششون یا مدل ناخنشون دغدغه اصلی شون بود!