نمیدونم چرا برام عجیبه،اینکه خانومای تازه مامان شده انقد عاشقانه از حسشون به بچه هاشون مینویسن!
با خودم فکر می کنم شاید الکی میگن، آخه مگه میشه؟نمیتونم درکشون کنم!
مامانم داداشم که تب میکرد خواب نداشت، من یه بار مریض شدم بابام منو برد بیمارستان،شبم بیمارستان بودم،صبح که مرخص شدم مامانم تو خونه خوابیده بود.
ازونجایی که من یک عدد مادر نورسیده هستم.به نظرم که هر چی مینویسن راسته.نمیییییدونی چه حس باحالیه.هر چند فعلا مادری کردنم مثل عروسک بازیه.ولی بازم عااالیه
هوووم، شایدم. من قبلا هم درباره اینا که عاشق میشدن از همین فکرا میکردم که دارن چرت و پرت میگن ولی بعد که به سرم اومد فهمیدم اشتباه میکردم!
ولی آخه تناقض مادرای قدیمی و جدیدو کجای دلم جا بدم آخه!
راستی مبارکا باشه کوچولو
چون خودت هنوز مادر نشدی .
من تناقض هارو درک نمیکنم